فعالان بازار از میان امواج ناامیدی و تحلیل‌های پرابهام، به دنبال نشانه‌ای از بازگشت‌اند؛ جایی میان حافظه تاریخی P/E، نقدینگی پنهان، و تصمیم‌هایی که هنوز گرفته نشده‌اند.

بازار؛ گروه بورس: در روزهایی که تصویر بازار سرمایه بیش از هر زمان دیگر تیره و خاکستری به نظر می‌رسد، گزارش‌های تحلیلی تنها روایت‌گر آمار و نمودار نیستند؛ بلکه بازتابی‌ست از ذهن پریشان و نگاه منتظر فعالانی که با هر نوسان، امید و اضطراب را هم‌زمان تجربه می‌کنند. گزارش پیش‌رو روایتی‌ست از یک بازار خسته، از یک اقتصاد فرسوده و از مردمی که ناظرند، اما هنوز چشم به راه نشانه‌ای برای بازگشت‌.

در این بزنگاه دشوار، شاید تحلیل‌گرانی باشند که بازگشت بازار را یک امر محتمل می‌دانند، اما آنچه بیش از هر چیز نیازمند آن هستیم، محرکی‌ست فراتر از امیدهای تحلیلی و آمارهای تاریخی. زیرا اکنون بازار نه‌تنها از سرمایه بلکه از اعتماد نیز تهی شده، و این همان نقطه‌ ضعف استراتژیکی است که اگر ترمیم نشود، مسیر بازیابی را طولانی و پرهزینه خواهد کرد.

رضا روحی معتقد است که نقدینگی همچنان در پشت درهای بسته مانده و جرات ورود ندارد. این رفتار محتاطانه نشان می‌دهد که حتی اگر نسبت‌های مالی به کف تاریخی برسند، ورود پول بدون پشتوانه‌ی اعتماد، شبیه تزریق در بدن بیماری‌ست که دارو را پس می‌زند

رضا روحی در گفت‌وگو با خبرنگار بازار گفت: بازارهای موفق، نه بر پایه‌ی اخبار خوب بلکه بر پایه‌ی پیش‌بینی‌پذیری رشد می‌کنند. حال که هیچ قطعیتی در مسیر توافقات سیاسی و اصلاحات اقتصادی نیست، نقدینگی همچنان پشت درهای بسته مانده و جرات ورود ندارد. این رفتار محتاطانه نشان می‌دهد که حتی اگر نسبت‌های مالی به کف تاریخی برسند، ورود پول بدون پشتوانه‌ی اعتماد، شبیه تزریق در بدن بیماری‌ست که دارو را پس می‌زند.

وی افزود: هر بار که P/E بازار به زیر ۶ واحد رسیده، پس از مدتی کوتاه با شوک یا خبر مثبتی، جریان صعودی آغاز شده است. این تجربه‌ها نشان داده‌اند که بازار ایران، با همه‌ی پیچیدگی‌هایش، همچنان بر مدار رفت‌وبرگشت می‌چرخد. اکنون نیز زمزمه‌هایی وجود دارد که ممکن است در نیمه‌ی دوم سال، به سبک آبان‌های ۱۴۰۰ و ۱۴۰۲، اتفاقی رقم بخورد که ورق را برگرداند.

روحی گفت: توافق، تورم، سیاست‌های پولی، همه‌ی این عوامل در صف تعیین‌کنندگان مسیر آینده بازار ایستاده‌اند. هر یک می‌تواند بر اساس زمان‌بندی یا شدت اثرگذاری‌اش، نقطه‌ی عطف جدیدی را شکل دهد. تفاوت این دوره اما در جنس بحران است؛ بحرانی واقعی، عمیق و برخاسته از تقابل‌های که اقتصادی نیست بلکه سیاسی و بعضاً امنیتی است. با این‌حال، فعالان خرد و بزرگ بازار همچنان مشغول تحلیل و مقاومت‌اند. آن‌ها که ماندند، نه از سر سادگی، بلکه از سر باور به چرخه‌ای که همیشه پس از رکود، نوبت رونق را فریاد می‌زند. درست در چنین لحظاتی، بازار به دیده‌بانی دقیق نیاز دارد؛ به کسانی که نه با هیجان، بلکه با منطق، سهم برمی‌دارند و آینده را رصد می‌کنند.

نقش نهادهای مالی و سیاست‌گذاران

بازار اگرچه در ظاهری سرد و ناآرام فرو رفته، اما زیر این لایه‌ی خستگی، جریان‌هایی در حال شکل‌گیری‌اند که می‌توانند به تدریج، موتور بازگشت را روشن کنند. فقط کافی‌ست سیاست‌گذاری هوشمند باشد، اعتماد ترمیم شود، و جریان پول با برنامه به گردش درآید. آن‌گاه، سرمایه‌گذاران جسوری که امروز مانده‌اند، نه‌تنها پاداش صبر خود را خواهند گرفت، بلکه گواهی می‌شوند بر این حقیقت قدیمی که امید، گرچه گاهی خاموش، اما هرگز مرده نیست. درواقع فعالان بازار، هر روز در دل این پیچ و خم‌ها، با نگاه خسته اما منتظر، سهم‌ها را ورق می‌زنند، گزارش‌ها را می‌خوانند، و به دنبال نشانه‌ای می‌گردند که شاید فردا، روز بهتری باشد.

به گفته فردین آقابزرگی نقدینگی فراری‌ست، اما هنوز این نقدینگی، همان نجات‌دهنده‌ی بالقوه‌ای‌ست که اگر بازگردد، می‌تواند روند را متحول کند. پتانسیل موجود است، اما قفل است و کلید آن نه در دست تحلیل‌گران، بلکه در اختیار تصمیم‌سازانی‌ست که گاهی خود نیز دچار تردیدند

فردین آقابزرگی در گفتگو با بازار گفت: در چنین وضعیتی، نقش نهادهای مالی و سیاست‌گذاران بیش از پیش مهم شده است. آن‌ها باید بدانند که تصمیم‌های‌شان نه فقط روی شاخص‌ها، بلکه بر روان جمعی تأثیر می‌گذارد. حتی یک پیام روشن، یک اقدام جسورانه یا یک سیگنال سیاسی شفاف می‌تواند روندها را تغییر دهد و بازار را از این کما خارج سازد. اما هنوز، آن اتفاق رخ نداده است.

وی افزود: نقدینگی فراری‌ست، اما هنوز این نقدینگی، همان نجات‌دهنده‌ی بالقوه‌ای‌ست که اگر بازگردد، می‌تواند روند را متحول کند. پتانسیل موجود است، اما قفل است و کلید آن نه در دست تحلیل‌گران، بلکه در اختیار تصمیم‌سازانی‌ست که گاهی خود نیز دچار تردیدند.
آقابزرگی گفت: بازار هیچ‌گاه بدون دلیل بازگشت نمی‌کند. همیشه یک اتفاق، یک تحول یا یک تصمیم، زنجیره‌ی واکنش‌ها را آغاز کرده است. در تجربه‌های پیشین، اتفاقاتی سیاسی باعث برگشت شدند، و اکنون نیز بسیاری بر این باورند که نیمه‌ی دوم سال جاری، شاید دوباره شاهد همین الگو باشیم. اما این فرض، نیازمند زمینه‌سازی‌ست؛ باید آن نشانه‌های اولیه پدیدار شوند در حجم معاملات، در رفتار صندوق‌ها، یا حتی در لحن سیاست‌مداران.

وی افزود: در میان دو موج ایستاده‌ایم؛ موج ناامیدی که آهسته فروکش می‌کند، و موج برگشت که آرام آرام خود را آماده می‌سازد. برای آنان که امروز، در کف‌ها خرید می‌کنند، برای آن‌ها که برخلاف جریان عمومی تصمیم به ماندن گرفته‌اند، این لحظات حکم لحظات پیش از طلوع را دارد. اگر این طلوع واقعاً اتفاق بیفتد، سهم‌های امروز، روایت‌گر فردای شکوفا خواهند بود. و شاید، تنها کافی باشد این را به خاطر بسپاریم.

در حال حاضر گویی میان سکوت تابلوهای معاملاتی و نوسان‌های لرزان قیمت‌ها، پیامی پنهان است، خطی بی‌صدا که اگر کسی شنوا باشد، حکایتی از فرصت را زمزمه می‌کند. در میان روزهای سخت، آنانی که در این بازار مانده‌اند، نه صرفاً معامله‌گران، بلکه راویان یک دوره‌اند؛ کسانی که با هر معامله، با هر تصمیم، گام به دل چرخه‌ای گذاشته‌اند که شاید فردا معنایی تازه بیابد. آن‌ها میان انبوه خبرهای تلخ و تحلیل‌های پرابهام، به دنبال شاخصی غیرعددی‌اند: شاخصی از امید.

این امید، لزوماً نه از جنس سیاست است و نه اقتصاد. بلکه زاده‌ی فهمی‌ست جمعی، از تاریخی که آموخته در سخت‌ترین شرایط، گاه‌ جرقه‌ای کافی‌ست تا موجی برخیزد. از دل همین آوار فروش، از دل این سکوت خسته‌ی معامله‌گران، شاید جوانه‌هایی روییده باشند که فردا پایه‌های رونق را بنا کنند.

اکنون، همه‌چیز بستگی دارد به دقت دیده‌بانان بازار؛ آنان که نشانه‌ها را نه در فریادهای رسانه‌ای، بلکه در جزئیاتِ رفتار سهم‌ها، در ظرافتِ حرکت پول، و در بُزنگاه تصمیم‌های ناگهانی سیاست‌گذاران می‌جویند. شاید همین تحلیل‌گران مستقل، با چشم و دلِ باز، بتوانند معنای این روزها را آن‌گونه ثبت کنند که فردا، سرمایه‌گذاران نسل بعدی با افتخار مرورش کنند.

در نهایت، هر دوره‌ای از رکود، چون فصلی‌ست گذرا، گاه سخت، گاه جان‌فرسا، اما همواره رو به پایان. باید پذیرفت که بازار امروز، آینه‌ای‌ست از جامعه‌ای پر از تردید، پر از انتظار، و تشنه‌ی خبر خوب. و شاید، پیش از آن‌که آمارها شروع به بالا رفتن کنند، ذهن‌ها باید به آرامی از ترس فاصله بگیرند و به سوی اعتماد حرکت کنند.

شاید روزی نه‌چندان دور، این صحنه‌ی مه‌آلود بازار با نوری تازه روشن شود نوری که نه از وعده‌ها، که از تصمیمی شجاعانه، و از باوری صادقانه سرچشمه گرفته باشد. تا آن زمان، این روایت ادامه دارد از سهم‌هایی که بی‌صدا معامله می‌شوند، از تحلیل‌گرانی که با چشمان دقیق، آینده را در خطوط باریک نمودارها جست‌وجو می‌کنند، و از مخاطبانی که هنوز امیدوارند.