حامد شایگان؛ گروه بورس: در حالی که نرخ بازده داراییها در بخشهای تولیدی و حاشیه سود شرکتها به پایینترین سطوح خود رسیده، نرخ سود بانکی با شتابی بیسابقه در حال افزایش است. عطش جذب منابع مالی از سوی بانکها، به انتشار اوراق با نرخهای انفجاری منجر شده و نظام بانکی را در معرض فشارهای سنگین قرار داده است. بدهیهای معوق، استمهالهای مکرر و مطالبات مشکوکالوصول،هرساله ترازنامه بانکها را با داراییهای متورم و تنظیمات حسابداری غیرواقعی پر میکنند. بنابراین سیاستهای پولی نهتنها نتوانستهاند تورم را مهار کنند، بلکه با تشدید ناترازیها، سرمایهگذاری مولد را به حاشیه رانده و اقتصاد را در چرخهای از رکود و ابرتورم گرفتار کردهاند.
در سوی دیگر، از میرداماد تا باب همایون، مدیران و کارشناسان مشغول پروژههای کاهش شرکتداری و تصدیگری بانکها هستند؛ اما در عمل، ساختار بانکها روزبهروز از سود عملیاتی باکیفیت، تهیتر و از داراییهای غیرمولد، انباشتهتر میشود. عبور از این وضعیت، تنها با جهشهای تورمی ممکن شده است؛ همان سیاستی که نرخ بهره بالا را ابزاری برای مهار تورم معرفی میکند، اما در واقع در پی خلق ابرتورم است تا از باتلاق فعلی رهایی یابد.
در همین حال، تصویب مالیات بر عایدی سرمایه با هدف افزایش درآمدهای مالیاتی و حذف فعالیتهای غیرمولد، در تضاد کامل با سیاستهای بانکی قرار دارد. دروازهای به ظاهر جذاب برای سپردهگذاری با سود بالا و معاف از مالیات گشوده شده است؛ پیامی روشن به فعالان اقتصادی: تولید نکنید، سرمایهگذاری نکنید، پولتان را به بانک بسپارید و ما آن را به بهترین شکل تلف خواهیم کرد. نتیجه؟ نه تولیدی شکل میگیرد، نه درآمد مالیاتی افزایش مییابد، نه تورم کنترل میشود.
در این میان، بانک مرکزی با پافشاری بر سیاستهای ناکارآمد، نهتنها تولیدکننده و سرمایهگذار را از میدان خارج کرده، بلکه با تحمیل نرخهای بهره بالا برای اوراق دولتی، بدهیهای آتی دولت و کسری بودجه را تشدید کرده است. ناکامی در کنترل نرخ ارز، زمینهساز شکلگیری ابرتورم و تضعیف بیشتر نظام بانکی شده است.
امروز که قطعی برق و آب زندگی مردم را با دشواری مواجه کرده، آیا هیچ تأملی در اینباره صورت میگیرد که اصرار در اجرای سیاستهای نادرست، سرمایهگذاری در زیرساختها را به محاق برده است؟ چرا نمایندگان مجلس و دولت همگی در برابر این وضعیت سکوت کردهاند؟